فلسفه ( 3 )

فیلسوفان طبیعی
آیا نوعی جوهر اولیه وجود دارد که همه چیز از آن ساخته شده است ؟
آیا آب می تواند شراب شود ؟
چگونه ممکن است از خاک و آب ، قورباغه ی زنده به وجود آید ؟
فلاسفه ی اولیه ی یونان گاه فیلسوفان طبیعی خوانده می شوند ، چون بیش از هر چیز در فکر جهان طبیعی و رویداد های طبیعی بودند . می خواستند بدون توسل به اساطیر کهن بفهمند پیرامون آنها چه می گذرد . می خواستند با مطالعه ی خود طبیعت ، رویداد های واقعی طبیعت را دریابند . بدین قرار ، فلسفه به تدریج خود را از مذهب رها ساخت .
امروزه بسیاری بر آنند که در زمانی باید چیزی از عدم به وجود آمده باشد . این اندیشه در میان یونانیان آن دوران چندان خریدار نداشت . آنان به دلایل گوناگون گمان می کردند پیوسته چیزی وجود داشته است . آنها معتقد بودند باید چیزی باشد که چیز ها همه از آن می آیند و همه بدان باز می گردند .
سه فیلسوف میلتوسی
اولین فیلسوفی که می شناسیم ، طالس است که اهل میلتوس ، از مستعمرات یونان در آسیای صغیر بود . وی بلندای یکی از اهرام مصر را از روی اندازه ی سایه ی خودش محاسبه کرد و همچنین معروف است که کسوف سال 585 پیش از میلاد مسیح را دقیقن پیش بینی کرد .
طالس فکر می کرد ریشه ی همه ی چیز ها آب است .
فیلسوف دیگری که نامش را می شنویم : آناکسیماندروس است که تقریبن همراه با طالس در میلتوس می زیست .
به نظر او جهان ما یکی از هزاران جهانی است که در لایتناهی به وجود آمده و در آنجا محو می شود .
فیلسوف سوم اهل میلتوس : آناکسیمنس بود ( 570 – 526 ق م )
وی فکر می کرد منشا همه ی چیز ها ، هوا یا بخار است .
این سه فیلسوف میلتوسی همه باور داشتند که منشا تمام چیز ها نوعی جوهر اولیه است . ولی یک جوهر چگونه می تواند ناگهان به چیزی دیگر مبدل شود ؟ این را می توان موضوع تغییر نامید .