زیر این نیم کاسه های قشنگ ... نکند کاسه ای دگر باشد ؟!

دهمین همایش نمایش ورامین پس از وقفه ای 6 ساله در بهمن ماه سال گذشته با تلاش و همت بر و بچه های تئاتر و اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان ورامین برگزار شد . همه آمده بودند . از پیشکسوتان تئاتر تا جوانانی که برای اولین بار به صحنه می رفتند و به صحنه می بردند . شوری ایجاد شده بود از همدلی ، از یک رنگی . از امید به فردا . فردایی که روشن تر از دیروز می نمود و می نماید . همایش با زحمات بسیار طاقت فرسای تک تک بر و بچه ها برگزار شد . همایشی که نشان داد : تئاتر ورامین نجیب است . همایشی که نشان داد : تئاتر ورامین مستعد است . و ...

ادامه نوشته

جوابیه ی دبیر اجرایی دهمین همایش نمایش ورامین

در پی انتشار مطالبی که وبلاگ گروه فرهنگی و هنری اوینار در صفحه ی اختصاصی خود منتشر نموده است ، محمد خوشابی ، دبیر اجرایی دهمین همایش نمایش ورامین که چندی پیش ، پس از وقفه ای 6 ساله برگزار شد اقدام به انتشار جوابیه ای از طریق وبلاگ رسمی گروه تئاتر تجربی شهریار کوچولوها نموده اند که متن کامل آن در زیر می آید :

به نام خالق آب و آتش

آینه چون قد تو بنمود راست

خود شکن آیینه شکستن خطاست

در نگاه پر تلاطم برخی هنرمندان به مقوله ی کارهای گروهی ، خطاب به کارشناسانی که از فرصت استفاده کرده و با اینکه از این دستاورد هنری هیچ سودی نمی برند ، سخن پراکنی می کنند و تلاشهای بی ریا و بی دریغ عده ای از جوانان هنرمند این شهرستان که بدون هیچ چشمداشت و خواسته ی مالی ، در راه اعتلای هنر این شهرستان گام بر می دارند را به سخره می گیرند و حتی آن را نمی بینند ...

نادیده گرفتنشان را به هیچ نمی انگاریم . ولی ، با سنگ اندازی هایشان چه کنیم ؟

به کدامین مدرک وسند ، دیگران را متهم می کنند که حقی را ضایع کرده اند ؟

قرار بود هنر تئاتر فضایی باشد بدون هرگونه رنگ و ریا و هنرمند بازتابی باشد از صفا و صمیمیت و یکدلی ...

به اذعان تمامی هنرمندان شرکت کننده و عوامل زحمتکش دهمین همایش نمایش شهرستان ورامین ، داوری ها بدون هیچ غرض ورزی و با نهایت وسواس صورت گرفتو در بعد مسائل مالی همه ی جوایز و تعهدات دبیرخانه با هزار و یک خواهش و تمنا و زحمت از ارگانهای مختلف دریافت و به اولویت پرداخت گردید . و ما مانده ایم و خیل عظیمی از فاکتورها و هزینه ها که تعهد داریم ...

ولی ما برای نگه داشتن این کورسوی امید در صحنه ی هنر و بویژه تئاتر شهرستان ، از هیچ تلاشی دریغ نکرده و نخواهیم کرد . باشد که تاریخ ، وجدان کسانی را بیدار کند که با غرض ورزی و یا نمی دانیم که شاید از عدم اطلاعشان و یا اشتباهات ، چنین به ناروا ما را به ... متهم می کنند .

دبیر اجرایی دهمین همایش نمایش ورامین

محمد خوشابی

29 / 1 / 1392

سعدی افشار هم رفت

سعدی افشار درگذشت ...

همایش کارگاه های کاربردی مکتب تهران

عسل بدیعی درگذشت ...

هنوز "هفت پرده "تمام نشده که رفتی...

"دست های آلوده" این سال جدید چقدر زود رو شد!"پروانه ای درمه" این بهار شدی عسل عزیز ... "شمعی در باد "به احترامت روشن میکنیم و "از صمیم قلب" غمگینیم... حالا میفهمیم "بودن یا نبودن" چه فرقی دارد!

امشب سردخانه بیمارستان لقمان میزبان توست، ژورنالیست ها حمله میکنند و تیتر میزنند وچه وچه وچه... فایده ای ندارد تو برای همیشه رفتی...

آخرین بار درسالن انتظامی بود که دیدمت در کنار بهروز افخمی و مرجان شیر محمدی که چقدر سرحال بودی...

دست دنیاست دیگر...

اینبار تو را گرفت

روحت آرام

کهبد تاراج-تئاتر بازها

27 مارس روز جهانی تئاتر



27 مارس روز جهانی تئاتر

هر ساله روز جهانی تئاتر ۲۷ مارس در سراسر دنیا جشن گرفته می شود؛ انیستیتوی بین المللی تئاتر از “جان مالکویچ” بازیگر مطرح آمریکایی خواسته که پیام امسال را بنویسد.

مفتخرم که انیستیتوی بین المللی تئاتر در یونسکو از من خواسته است تا برای گرامی‌داشت پنجاهمین سال روز جهانی تئاتر سخن بگویم. سخن کوتاه من خطاب به همکاران، همقطاران و رفقایم در تئاتر است.

امید که آثارتان گیرا و اصیل باشد.
امید که ژرف‌ باشد و پر‌احساس باشد و به ما کمک کند تا به این پرسش بیاندیشیم که معنی انسان بودن چیست؟
و امید که این اندیشه با دل ها، با خلوص و صداقت و پاک‌اندیشی و با شرف متبرک شود.
امید که بر دشمنی ها چیره شوید، بر سانسور، فقر و پوچ گرایی؛ همان گونه که بسیاری از شما به آن متعهد شده‌اید.
امید که درخشان و پرتوان باشید تا به ما پیچیدگی‌های تپش قلب آدمی را بیاموزید و کنجکاوی و فروتنی را؛ که آن را دست‌‌آورد یک عمر خود ساخته‌اید.
امید که بهترین‌های شما -چرا که بهترین‌ها را طلب می‌کنید- آن هم در ناب‌ترین و گذراترین لحظه، چارچوبی بیابید برای این بنیادی‌ترین پرسش: “چرا زیست می کنیم؟”

یادداشتی از امین عظیمی ( نمایشگر منتشر کرد )



پرسه زنی در حال و هوای تئاتر ایران 1391 
امین عظیمی
روزنامه نگار و منتقد تئاتر



دقایقِ متمادیِ بسیاری را در سالی که گذشت، خیره و خاموش به صفحۀ کوچک لپ تاب ام گذراندم. در حالی که دو دستم انگار روی کلیدهای رنگ و رو رفتۀ واژگان، بی جنبش و حرکتی، مرده است؛

پس از یک دهه تلاش در قلمرو رسانه ای تئاتر به عنوان منتقد و پژوهشگر با این پرسش روبرو بودم: چرا باید برای تئاتری که وجدان اش را مدتهاست برای گذران قاذورات روزمره به دست ِ نزول خواران ناپیدا سپرده، دستی جنباند و مطلبی نوشت؟

برای تئاتری که گوش هایش را با پنبۀ سهل انگاری و سرگرمی های پوچ و مبتذل پر کرده، چرا باید از خطر ِفرو رفتن در باتلاقِ ابتذال و بی خاصیتی سخن گفت؟ باتلاقی که «نوباوگان» و «نورسیده ها» در آن با لباس های رنگی و شوخی های بندتنبانی، جماعت دست اندرکار را شیفته کرده اند و آنها هم در میانۀ میدان پشت مدال ِ حلبی ِافتخار ِ آمارِ فروش، ژست های آنچنانی می گیرند!

ادامه نوشته